برخی از درس های کوچک من در آغاز سال با دفتر noor یادداشت عبارتند از: ظروف نوشتن: خودکار، مداد، نشانگر؟ رنگی یا سیاه و سفید؟
دانش آموزان باید هر یک از این موارد را یک بار امتحان کنند تا ببینند برای آنها مناسب است یا نه. من آن را با خوردن سبزیجات در زمان شام در دوران کودکی مقایسه می کنم. والدینم قانونی داشتند که من باید دو لقمه از سبزیجاتم را بخورم.
اینجاست که من گره زندگی ام را باز می کنم. دفتر noor یادداشت من امتداد من است. من باید احساس کنم قلم هر روز از صفحه عبور می کند. چگونه آن اشتیاق را با دانش آموزانم به اشتراک بگذارم؟ من به اشتراک می گذارم. من مدل می کنم من می نویسم. ما نوشتیم.
خیلی وقت پیش که شروع به تدریس کردم، می خواستم همه دفترها شبیه هم باشند. می خواستم عناوین خلاقانه داشته باشند. می خواستم هر صفحه با افکار دانش آموز پر شود.
من ابلهها و فهرستهای کلمات و نقشهها و نقطهها و ضایعات مغزی و شواهدی از زندگی یک نویسنده میخواستم. می دانستم که می خواهم دفتر noor ها چگونه به نظر برسند.
چیزی در مورد یک دفتر noor وجود دارد. من از نه سالگی در دفتر یادداشت می نوشتم. دفتر noor یادداشت من جای امنی برای من است. جایی است که میتوانم جشن بگیرم یا غصه بخورم، جایی که میتوانم بیرون بیاورم یا غر بزنم.
“تو دفترت را نداری؟” آلاباما از برایان، نویسنده ای خوش زبان که وارد و خارج از کارگاه های ما می شود، پرسید. نه به این دلیل که نمیخواهد آنجا باشد، بلکه به این دلیل که از وقت خود در مرکز برای دوش گرفتن، شستن لباسها و گوش دادن به موسیقی با هدفون استفاده میکند.
گوریل ها بخشی از داستانی بودند که من در مورد تجربه بارداری و ناباروری در میان پستانداران غیرانسان کار کردم. میخواستم باروری و ناباروری را در دنیای طبیعی منعکس کنم تا ببینم گوریل ماده بیفرزند در نیروها چگونه به پیغام غیرمعمول همسرش واکنش نشان داده است.